شایان جونشایان جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

من و بابا و شایان کوچولو

روز دیدار...

سلام پسر کوچولوی من... فردا ٢٠ تیر ماه ٩٢ میرم بیمارستان برای القای زایمان...این پسر تنبله من انقدر نیومد که دیگه مجبوریم به زور بیاریمش بیرون.این هفته اخر خیلی روزای پر استرسی داشتم.همش بیمارستان برای معاینه و nst و سونوگرافی...تا امروز که دیگه خانم دکتر گفت نخیر فایده نداره باید خودمون دست به کار شیم... امروز اخرین روزه 2 نفریه من و بابا محمدته...انشالله از فردا تو فرشته پاک و معصوم خودم هم به جمعمون اضافه میشی...مامان جان نمیدونی چه حالی دارم.نگرانی ترس و خوشحالی همشو با هم یه جا دارم. پسره قشنگم فردا بلاخره میبینمت.از الان دارم تصور میکنم اون لحظه ای که قراره برای بار اول ببینمت و تو اغوشم پناهت بدم.حتی با فکر کردن به...
19 تير 1392

پس کی میایییییییییییییی؟؟؟؟؟

سلام به شما پسره ٣٨ هفته و ٤ روزه ی خودم... مامان جان پس کی میای؟صبرم دیگه داره تموم میشه.اخه دله من و بابایی که واست اب شد دیگه اخه پسرم این همه ادم مشتاقانه منتظرن تا روی ماهه تو رو ببینن اونوقت شما هم که ماشالله نازززززززززززززز داری به همین راحتیا افتخار نمیدی بیای ولی عزیزم خواهش میکنم خودت قبل از اینکه تاریخه بارداریم تموم بشه بیا...پلیییییییزززز....دوست ندارم به زور متوسل بشه خانم دکتر... اگه بیای این دنیا هم جات گشادتر میشه و از این جایه تنگ و تاریک راحت میشی هم مطمین باش بسسسسیار مورده مهر و محبت من و بابایی و سایرین قرار میگیری.بد نمیگزره بهت نزار مامان اذیت بشه گلکم...قول بده راحت به دنیا بیای.باشه؟وا...
5 تير 1392
1